۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

غرور - 28/12/1388


در جنب يك دُكان، شيطان نشسته بود
دورش بساطِ جعبه و قوطي و بسته بود

هر بسته اي، قشنگ و دلارا و دلفريب
پوشيده زر وَرق  به سر حيله و فريب

يك بسته حرص و طمع، پر ز رَشك و آز
يك بسته، ميوه هاي هوس، شهوت و نياز

يك جعبه ي ستاره نشان ، مملو از دروغ
داخل سياه و سرد و برونش چه پر فروغ

مردم  به شور و شوق ،از هر نژاد و رنگ
گِرد بساط جادوی این کسب پر ز ننگ 

شيطان نشسته بر سر اين سفره ي فساد
کسبش گرفته  رونق  و  بازار  حق كساد

مردي از آن بساط، یک تحفه ای خرید
پرداخت سکه های شرف،  آبرو درید

 مردي دگر به قيمت يك عمر نام نيك
برداشت از بساط بدي، خانه هاي شيك

شخصي بداد مانده ي ايمان خويش را
برداشت  يوغ  نقره اي   بندگيش  را 

من مست و پر غرور ز ايمان خويشتن
گفتم فداي  زر  نكنم  جان خويشتن 

من پهلوان عرصه و ميدان پاكيم
از جنس اهرمن نيَم و مرد خاكيم

چون اهرمن شنيد چگويم به زير لب
پاسخ بداد حرف مرا  نغز و با ادب

گفتا درود بر شرف و جان پاك تو
من اهل آتشم، ز خدا بود خاك تو

شايسته ي وجود تو اين بسته ها نبود
سرمايه ي جهان، حد وارسته ها نبود

تو رهرو شريعت و تقوا و زهد و علم  
تو مظهر عطوفت و نيكي و صبر و حلم

اين بسته ها سليقه ي جمع عوام بود
شايسته ي عوام جهان، بند و دام بود

در نزد عارفان به جواهر چه حاجت است؟
شايسته ي مقام تو سنگ عبادت است

 بردار بسته اي كه بود زان عارفان
د ر شأن عاقلان و بزرگان و سالكان   

گفتم بگو كه قيمت اين بسته چند بود
گفتا ببر به رايگان، كه براي تو پند بود

در خانه ام چو كاغذآن بسته  باز شد
اسرار شد عيان و دگركشف راز شد

سنگي ميان بسته كه شكلش عجيب بود
 برروي سنگ، واژه ي زشت فريب بود

من هم از آن بساط، فريبي خريده ام
در سايه ي غرور، بشد بسته ديده ام

۳ نظر:

  1. very nice poem and very cute picture
    as Molavi says:
    علتی بدتر ز پندار کمال
    نیست اندر جان تو ای ذو دلال
    از دل و از دیده‌ات بس خون رود
    تا ز تو این معجبی بیرون شود
    هر که نقص خویش را دید و شناخت
    اندر استکمال خود ده اسپه تاخت
    زان نمی‌پرد به سوی ذوالجلال
    کو گمانی می‌برد خود را کمال
    بر بليس و ديو از آن خنديده‏اى
    كه تو خود را نيك مردم ديده‏اى‏
    بر دكان هر زرنما خندان شده‌ست
    ز آنكه سنگ امتحان پنهان شده‌ست

    پاسخحذف
  2. سلام بر سعدی زمان
    شعر زیبای شما را در اولین روز سرودن خواندم و بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم.
    از اینکه دیرتر کوبه زدم عذر خواهی میکنم.
    این شعر درس زندگی است و به انسان می فهماند که هیچگاه غره نشود و هر کسی که از دیگری بخاطر کاری ایراد میگیرد بداند که در شرایط قرار گرفتن و درست تصمیم گرفتن بسیار مشکل است و هر کسی میتواند اشتباه کند حتی شما.
    درست است که این شعر فوق العاده شما با الهام از داستانی بوده ولی پروراندن آن به این زیبایی کاری تحسین بر انگیز است.
    متشکرم و حق یارتان باد.

    پاسخحذف
  3. بسیار زیبا بود
    پاینده باشید

    پاسخحذف

Free counter and web stats