نام شيرين تو همچون عسل اندر دهنم
ياد و اميد تو چون گنج نهان در بدنم
ياد آن لحظه كه با خاطر تو سر كردم
رعشه در روح من و زلزله در جان و تنم
فارغ از ياد تو يك لحظه نمانم به جهان
آخرت نيز مرا، دِيرِ فنا، بي تو صنم
يك شكايت به تو اي پادشه مُلك وطن
بين عشاق چو بيگانه بُدم در وطنم
--------------------------------------
اين شعر را از انگليسي به فارسي ترجمه كردم. احتمالاً اصل آن فارسي يا عربي
بوده است. سراينده آن رابعه بصري، عارفه قرن دوم هجري بوده كه در بصره مي زيست.
اين شعر را دوستي در زير دوبيتي " دنبال يار" كه ديروز نوشته بودم، بي هيچ توضيحي
نوشته بود كه احتمالاً به خاطر نزديكي معني آن با دوبيتي من بود. شعر عارفانه و
زيبايي بود و آن را به فارسي ترجمه كردم.
متن
انگليسي را در انتها مي آورم.
-------------------------------------
عطار
در مورد رابعه بصري چنين مي گويد
تو رها كن سر به مهر اين واقعه
مرد حق شو روز و شب چون رابعه
او نه يك زن بود او صد مرد بود
از قدم تا فرق عين درد بود
بود دائم غرق نور حق شده
از فضولی رسته مستغرق شده
--------------------------------------
Your hope in my heart is the rarest treasure
Your Name on my tongue is the sweetest word
My choicest hours
Are the hours I spend with You --
O Allah, I can't live in this world
Without remembering You--
How can I endure the next world
Without seeing Your face?
I am a stranger in Your country
And lonely among Your worshippers
This is the substance of my complaint.
What a beautiful translation. It holds the meaning and let you fell it in your heart.MT
پاسخحذفسلام بر سعدي زمان
پاسخحذفچه شعر زيبايي و چه ترجمه فوق العاده اي .
از فرستنده شعر اصلي ممنون چون ميدانستند شعر را براي چه كسي بفرستند كه بتواند قطعه اي چنين زبيا بسرايد.
انكه تو را شناخت چه جز وصل تو خواهد جانا.
حق يارو نگهدارتان باد