۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

شب زمستاني – 23 /88/11

 


سكوت مرگبارست و شبي تاريك و ظلماني
شبي در آخر بهمن، هوا سرد است و باراني

درختان چون ستون هاي تنومندِ بلورآجين
سر هر شاخه آويزان، يكي  قنديلِ  نوراني

گهي يك قطره از شاخ درختي مي چكد پايين
خرامد در دل برگي،  چو مرواريد غلطاني

عروس گل كشيده بر سرش يك تور برفي را
به تن يك جامه ي زيبا از آن برف زمستاني

يكي پروانه ي عاشق، به نجوا زير گوش گل
سخن از عشق مي گويد،  به آواهاي پنهاني

درون برگِ خشكيده، يكي گنجشك پيچيده
به دل، امّيدگرمايي، كه شايد در بَرَد جاني

درون حوضِ تنهايي، وجودش، يخ زده ماهي
به تابوت بلورينش، شده يك عمر زنداني

نگاه گربه اي خيره، به سطلي در كنار در
كه آيا مي شود پيدا در آنجا لقمه ي ناني؟

درون خانه اما يك نفر فارغ از اين غوغا
نشسته بر سر سجاده ي نجواي روحاني

ندارد  اعتنايي  بر شب و  تاريكي  و  سرما
نباشد خسته از ذكر و  نيايش هاي طولاني

تو گويي روح  او  پرواز كرده  تا  لب كوثر
خودش آنجا و روحش خانه ي معشوق، مهماني

برونِ در همه، در  ظلمت و آرامش كاذب
درون خانه يك درياي  پر امواج و طوفاني

حياط خانه گر يخ كرده از سرماي ايمان سوز
فضاي خانه، شور انگيز و عطرآگين و عرفاني

همه گلهاست پژمرده، در آن تاريكي و سرما
ولي خانه  گلستان  شد، از آن  گرماي  انساني

۵ نظر:

  1. بسیار زیبا ، لطیف ، روان و روح انگیز بود. از استعاره ها و معانی که بگذریم (گرچه دشوار است) در بیان و کلام کم نظیر سرودید.

    دست مریزاد

    پاسخحذف
  2. سلام بر سعدي زمان
    چقدر اين شعر زيبا و وزين سروده شده.به نظرم اين شعر كاري سنگين و پرمعني است.
    استعاره ها بي نظيرند در عين سنگيني بسيار قابل درك هستند.
    از خواندن اين شعر بسيار لذت بردم و از شخص سجاده نشين التماس دعا دارم.
    حق يارتان.

    پاسخحذف
  3. جناب آقاي تربتي
    سلام
    شعر قابل قبولي است و لذت بردم بعضي تعابير و تشبيهات آن زيبا بود مثل بيت زير:

    عروس گل كشيده بر سرش يك تور برفي را
    به تن يك جامه ي زيبا از آن برف زمستاني

    ولي در بيت آخر از لحاظ دستوري ناهماهنگي وجود دارد !

    همه گلهاست پژمرده، در آن تاريكي و سرما
    ولي خانه گلستان شد، از آن گرماي انساني

    گلها يك اسم جمع است بنابراين با است نميتواند تناسب داشته باشد يعني بطور معمول ما بايد بگوئيم گلها هستند...! براي فرار از اين محدوديت شايد ميتوانستيد اينگونه بگوئيد:
    همه گلها دل افسرده...
    و در مصرع دوم نيز "شد" مناسب بنظر نميرسد چون در جريان شعر شما از زمان گذشته استفاده نكرده ايد بنابراين در اينجا هم ميتوانيد بگوئيد:

    ولي خانه گلستان است از آن گرماي انساني

    به شما بخاطر طبع لطيف و احساس خوبتان تبريك ميگويم.

    منتظر شعرهاي شما هستم.
    در پناه حق باشيد

    پاسخحذف
  4. جناب افشار
    با سلام و تشكر از اظهار نظرتان، اگر به اين صفحه بر مي گرديد لطفا آدرس ايميل خود را بگذاريد.
    تربتي

    پاسخحذف
  5. سلام
    من اشتباها بجاي آدرس سايت آدرس ايميل خود را گذاشته بودم
    hamid.k.afshar@gmail.com
    موفق باشيد.
    افشار

    پاسخحذف

Free counter and web stats