۱۳۹۱ آذر ۲۴, جمعه

پنجاه و هشت برگ - صبح جمعه 24/9/1391


پنجاه و هشت برگ
پنجاه و هشت برگ کاغذ کاهی
پنجاه و هشت صفحه ی بی خط
بی هیچ ماجرا
بی هیچ غصه ی فردا
بی هیچ رنگ و دورنگی
بی هیچ خشم و خشونت
تند و سریع و ساده ورق خورد

دست مرا بگیر
برگرد صفحه ی هشتم
آنجا کنار باغچه
یک حوض آبی است
با ماهیان سرخ و طلایی
با ماهیان شاد
رقصان میان آب
در آبیِ زلال

یک کودک نحیف
عریان میان آب
همراه ماهیان
در آب غوطه می خُورَد و
کِیف می کند
در اوج سادگی
بی فکر و بی خیال

برگرد صفحه آخر
آن کودک نحیف
امروز همچنان
همراه دیگران
در آبِ ناگوار
در حوض روزگار
بی فکر و بی خیال
در آب غوطه می خُورَد و
کِیف می کند

پنجاه و هشت برگ
پنجاه و هشت برگِ ساده ی بی خط
بی هیچ ماجرا
بی هیچ غصه ی فردا
بی هیچ رنگ و دورنگی
بی هیچ خشم و خشونت
تند و سریع و ساده ورق خورد
بی خیال

۱ نظر:

Free counter and web stats