۱۳۸۹ تیر ۲۶, شنبه

شعر – 26/4/1389

شعر، روييدن يك غنچه ي بكر

به سر شاخه ي يك بوته ي فكر

 

شعر، آن زايش يك توده ي ابر

بارش آب روان در پي صبر

 

شعر، آن آهوي وحشي به كمند

مي جهد شاد و رها از دل بند

 

شعر، ابريشمِ افكارِ  لطيف

بارِ معني به سرِ تار ظريف

 

شعر، پايان ستمهاي سكوت

غرّش رعد، ز بام ملكوت

 

شعر، فرياد دل خسته دلان

رازِ آرامشِ وارسته دلان

 

شعر، آن پلّه كه بر بام رود

دُردِ آن باده كه در جام رود

 

شعر، يك قُلّه، سر بام جهان

برقِ تاجي به سر مام جهان

 

شعر، تا اوج فلك  رفتن ما

تا بَرِ حور و  ملك رفتن ما

 

شعر، آن راه رسيدن به خدا

از رهِ نفس بد انديشه جدا

 

شعر، معشوقه ي رويايي من

همدم و مونس تنهايي من

۳ نظر:

  1. شعر آن كلماتي است كه شما ميگوئيد كه كسي همچو مرا به سراي ماورا مي برد.
    شعر آن نسيم جنتي است كه از سوي كلام بي نظيرتان به كسي همچون مني ميوزد.
    شعر و اشعار شما آنچنان دل چسب و پر محتوي است كه به تنهايي برايم به كتاب زندگي مي ماند.
    از اينكه ميتوانم به باغ اشعارتان وارد شده و گلهاي يگانه اش را ببويم از شما ممنونم.
    حق يار و نگهدارتان باد.

    پاسخحذف
  2. For years when I read a poem or heard someone reciting a piece, I nodded and tough I understood the meaning. I was wrong; you only understand the meaning of a verse by feeling it in your heart. That is what happened today. Thank you,
    Dona

    پاسخحذف
  3. You are the poet Hafiz beautifully described
    “A poet is someone who can pour light into a cup, then raise it to nourish your beautiful parched, holy heart.”
    MT

    پاسخحذف

Free counter and web stats