۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه
کاسه آب - 88/7/8
در کا سه گِل , نگاه کردم در آب
دیدم ته کاسه, مرد پیری در خواب
آرام گشود چشم و خندید به من
گفتا که دو روز زندگی را دریاب
نوع شعر:
دو بيتي هاو رباعي ها
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
من شاعر نيستم و فقط براي دل خودم شعر مينويسم. اين وبلاگ را نيز به توصيه دوستان عزيزي كه مرا دوست دارند (و من هم آنان را بسيار دوست دارم) ايجاد كردم تا شعرهايي را كه براي دلم مي نويسم با آنها قسمت كنم. ftorbati@gmail.com
سلام سعدی زمان. وقتی اشعارتان دیر میشود دل من میگیرد. از دیدن این ابیات معنی دار سر خوش میشوم. کاش گذر سریع زمان را بفهمیم و قدر حال را بدانیم.
پاسخحذفبا سلام بسيار شعر زيبايي بود به نظر ميرسد با طي زمان اشعار عميق تر ميشوند. ارادتمند بخشي
پاسخحذف