۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

فسانه عشق




تقديم به همسرم كه الهام بخش شعرهاي عاشقانه من است

تو در نهان سينه ام , همیشه خانه میکنی

یقین و باور مرا , تو جاودانه میکنی

به خلوت شبانه ها , خیال تو کنار من

سکوت سرد خانه را , پر از ترانه میکنی

ز شوق هرترانه ای,که من سروده ام ترا

تو شادی و سرور را , چه کودکانه میکنی

تو از دیار عاشقان پریده ای به سوی من

کبوتر ی، که در دلم , تو آشیانه می کنی

چو مرغكي اسير دل ، نشسته ام به بام تو

كشيده اي كمان خود , مرا نشانه می کنی

بزن به تير هر مژه ، تو زخمه اي به سينه ام

دلم تو شرحه شرحه كن ، چرا بهانه ميكني

به نيمه شب ، چه گريه ها ، چه مويه ها

بوقت سجده بر زمين ، برآن يگانه ميكني

دم سحر ، نياز تو ، نماز تو به درگهش

نماز صبح عارفان ، چه عارفانه ميكني

كتاب رنج اين جهان ، پر از حديث عاشقان

تو خود كتاب عشق را ، پر از فسانه مي كني

فسانه ها ، فسانه ها ، همه درون سينه ها

فسانه اي براين زمين، در اين زمانه ميكني

منم فريد عشق تو ، نگاه كن به سوي من

نگاه خود به سوي من ، چه عاشقانه ميكني

۱ نظر:

  1. سلام
    يك بار ديگه خواهش مي‌كنم از گفتن اين قبيل شعرها خودداري كنيد و حداقل در معرض ديد عموم نگذاريد. به خدا بدآموزي دارد. شما با اين اشعار در حال به وجود آوردن تاثيرات سوء فرهنگي هستيد.
    ارادتمند
    مسعود الف

    پاسخحذف

Free counter and web stats