۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه
گنجشک 27/7/88
شبی در خواب بودم من, یکی آهسته بر در زد
به آرامی به خود گفتم, که یارم آمد و سر زد
هراسان جسته از جایم, و درب خانه وا کردم
یکی گنجشک آنجا بود, که تا دیدش مرا, پر زد
نوع شعر:
دو بيتي هاو رباعي ها
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
سلام بر سعدی زمان. از این لطیف تر و با احساس تر نمیشد گفت. گنجشک از خجالت دیدن استاد پر زده و از دور میشنود و میبیند. وای فوقالعاده زیبا است. ایزد یارتان .
پاسخحذفسلام بر سعدی زمان. ما را امروز هم مهمان کلام زیبا و پرگیرایتان کنید که روز بدون دیدن افرینشهای دلنشین شما برای من روزی بدون روح است.
پاسخحذف