برگ زیبا چقدر بَرّاقی
کودک تازه زاد این
باغی
خوش لباس و تمیزی و
شیکی
سبزِ خوشرنگی و
متالیکی
طفلکی برگهای پشت سرت
آن گیاهان پیر دور و
برت
رونق از کار و بارشان
بردی
حقشان را تو با کلک
خوردی
تا نهادی قدم به این
دنیا
پیر برگانِ باغ رفتن جا
گوش کن برگ خوب جوان
سرگذشت عجیب باغ بدان
همه ی برگهای خشک
نحیف
همه ی برگهای پیر
ضعیف
اولش برق می زدن چو
تو
آمدن در حیاط و باغ
به دو
آرزوشان همیشه برّاقی
باده نوشی ز ساغرساقی
بعد یک فصل سرد خزان
تیره شد رنگ و روی
صورتشان
برق تو یک بهار می
ماند
برگ پیر این فسانه می
داند
گوش کن برگ خوب جوان
سرگذشت عجیب باغ بدان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر