۱۳۸۸ مهر ۲۳, پنجشنبه

قاصدک - 23/7/88


قاصدک, قصه ی من جانب دلدار نبر

شرح این قصه  بر آن یار وفادار نبر

 

قاصدک, قصه ی این غصه مگو با دل او

دل او می شکند, غصه, بَرِ یار نبر

 

دل او شیشه ای و قصه من سنگ بُوَد

سنگ بُرنده سوی شیشه و آن جار نبر

 

شرح این حال خرابم تو نگو با دل او  

بهر آن قلب لطیفش غم و آزار نبر

 

تو مگو پیش دلش از دل آزرده من

خبر از این دل آزرده و تبدار نبر

 

کار تو پخش خبر از دل عشاق بُوَد

رحم کن بر همگان, اینهمه اخبار نبر

 

حال من از غم دوری چه پریشان باشد

قاصدک, بهر خدا, این خبر اینبار نبر

 

 


۲ نظر:

  1. خداوند این موهبت رو به من عطا نفرمود ولی من نیاز رو با خواندن شعر بقیه تامین می کنم و فقط می خواهم بگم شعری که از دل میاد روی روح اثر می گنه و درست مثل نسیم آرامش رو برات به ارمغان میاره...

    انوشه

    پاسخحذف
  2. به به به به عموی من هم مثل خودم شاعره بازم به به

    پاسخحذف

Free counter and web stats