۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

ذره اي از من - 13/7/1389/ - ترجمه شعر تاگور


هنوز هم در باغ «گيتانجالي» هستم.
چه ميوه هايي دارد اين باغ.
عجب باغباني است اين تاگور.
اين هم ميوه شيرين ديگري از «گيتانجالي»

بگذار تنها ذره اي از من بماند
تا تو را همه ي وجودم بنامم
بگذار تنها ذره اي از نيازهايم در من بماند
تا در هر طرفم تو را احساس كنم
و براي هرچيز تنها به سوي تو بيايم
و هر لحظه عشقم را به تو ابراز كنم
بگذار تنها ذره اي از من بماند
تا هرگز نتوانم تو را پنهان كنم
بگذار تنها ذره اي از بندهاي من بماند
تا تنها در بند مشيت تو باشم
و نيت تو در زندگي من جاري شود
و آن بند عشق توست

Little of Me
Let only that little be left of me
whereby I may name thee my all.
Let only that little be left of my will
whereby I may feel thee on every side,
and come to thee in everything,
and offer to thee my love every moment.
Let only that little be left of me
whereby I may never hide thee.
Let only that little of my fetters be left
whereby I am bound with thy will,
and thy purpose is carried out in my life---and that is the fetter of thy love

۱ نظر:

  1. سلام بر سعدي زمان
    واقعا مناجات فوق العادهاي است و ترجمه شما بسيار دوست داشتني و عارفانه است .
    انتخاب فوق العادهاي بود.
    حق يار و ياورتان باد.

    پاسخحذف

Free counter and web stats