۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

قايق هاي كاغذي – 5/9/1389 – ترجمه شعر – رابيند رانات تاگور


روز ها و روزها و روزها
قايقي از كاغذي مي ساختم
مي نوشتم نام خود را  روي آن
يك به يك را من به آب انداختم

روي هر قايق نوشته نام من
نام شهر و خانه و ماواي من
مي خرامد در ميان آبها
قايق رويايي تنهاي من

با اميد ديدن يك آشنا
در ميان سرزمين دور دست
شايد او آيد به يادش نام من
نام اين لولي وش شيداي مست

يك سبد از برگ گلهاي لطيف
يك سبد از غنچه ها برداشتم
ريختم گلبرگها بر قايقم
قايقم را من ز گل انباشتم

بادبانش هاله اي ازنور بود
تا خرامان در دل شبها رود
با خودش برده پيام نور را
شايد آنجا هم سپيده بردمد

يك نگه كردم به سوي آسمان
ابرها در آسمان دور بود
ابرها چون كشتي بي بادبان
بادبانش هاله اي از نور بود

ناگهان آمد به سوي سطح آب
قايق آن يار من از آسمان
قايقش آمد كنار قايقم
بادبان پهلو زده بر بادبان

قايق من در كنار قايقش
مي رود در عمق شبهاي سياه
مي گذارم پلكهايم را به هم
مي خرامد قايقم در نور ماه

خواب پارو مي زند در قايقم
مي خرامد نرم در روياي من
مي رود تا انتهاي شهر شب
آخر تاريكي اش فرداي من

 Paper boats
Rabindranath Tagore

Day by day I float my paper boats one by one down the running stream.
In big black letters I write my name on them and the name of the village where I live.
I hope that someone in some strange land will find them and know who I am.
I load my little boats with shiuli flowers from our garden, and hope that these blooms of the dawn will be carried safely to land in the night.
I launch my paper boats and look up into the sky and see the little clouds setting their white bulging sails.
I know not what playmate of mine in the sky sends them down the air to race with my boats!
When night comes I bury my face in my arms and dream that my paper boats float on and on under the midnight stars.
The fairies of sleep are sailing in them, and the lading is their baskets full of dreams.

۳ نظر:

  1. سلام بر سعدي زمان
    وقتي متن اصلي شعر تاگور را خواندم خيلي لذت بردم و فكر ميكردم از اين لطيف تر نميتوان گفت.اما وقتي ترجمه را خواندم ديدم بيش از آنچه فكر ميكردم زيبا ، لطيف و پر معني گفته شده.
    شما با آنكه در ترجمه اصل شعر را از ياد نبرديد ولي ترجمه را به قدري زيباو دلچسب گفتيد كه اصل شعر را كمرنگ كرده.
    پروراندن كلمات در اشعار شما بي نظير است.بسيار لذت بردم . سپاس بسيار.
    حق يار وياورتان باد.

    پاسخحذف
  2. What a beautiful stream of words. I could actually picture the image in my mind. As I was reading the poem, my imagination was working and my soul was trying to reach out and find the ending.
    Thank you,
    Donna

    پاسخحذف
  3. سلام استاد
    کارت عالیه
    لذت بردم
    خدا قوت
    he1857@gmail.com

    پاسخحذف

Free counter and web stats