۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

فراغت – 8/11/1389 – برگردان آزاد از شعر ويليام هنري ديويس


زندگي چيست!
اگر از سر مِهر
نتواني كه به آن خيره شوي

فرصتي نيست!
كه در اندك عمر
تو به صحرا و علفزار روي
با نگاهي كه بود از سر مهر
به چراگاه وسيع بره ها خيره شوي

فرصتي نيست!
كه در حاشيه ي جنگل سبز
بنشيني به تماشاي تقلاي سمور
مدتي با دل خوش
و به آن بازي و طنازي او خيره شوي

فرصتي نيست!
كه سر برگيري
و ببيني با مهر
آسماني كه پر از زيبايي است
مدتي از سر صبر
تو به آن سقف درخشان جهان خيره شوي

فرصتي نيست!
كه با گوشه ي چشم
بنگري خيره بر آن كولي مست
مدتي با دل سير
تو به آن ‌چرخ خرامان تنش خيره شوي 

فرصتي نيست!
به آن خنده ي زيبا نگري
نيم آن بر لب او
نيم آن در نگهش
او بخندد با مهر
و تو بر خنده ي شيرين لب او خيره شوي


زندگي بي ثمر است
گر نباشد فرصت
كه به آن بنگري و
از سر مِهر
نتواني كه به آن خيره شوي

Leisure
William Henry Davies

What is this life if, full of care,
We have no time to stand and stare.

No time to stand beneath the boughs
And stare as long as sheep or cows.

No time to see, when woods we pass,
Where squirrels hide their nuts in grass.

No time to see, in broad daylight,
Streams full of stars, like skies at night.

No time to turn at Beauty's glance,
And watch her feet, how they can dance.

No time to wait till her mouth can
Enrich that smile her eyes began.

A poor life this is if, full of care,
We have no time to stand and stare.


۲ نظر:

  1. سلام بر سعدي زمان
    خيلي زيبا و واقع بينانه عمر كوتاه بيان شده.
    اشعار انتخابي شما براي ترجمه هميشه بسيار پر معني است.
    ترجمه شما بسيار دلنشين است و گذر پر سرعت زمان را ياد آوري ميكند.حقيقتا زمان به قدري سريع ميگذرد كه باورش مشكل است.
    سپاس و حق يار و ياورتان باد.

    پاسخحذف
  2. How fine and delicately these thoughts have been put in to words. The fact is our time in this world is consisting of the moments linked together. If we do not pause to sense and take advantage of every moment, we may end up with a broken chain.
    Thank you for reminding us
    Dona

    پاسخحذف

Free counter and web stats